خلاصه متنی از برنامه معرفت - عقل و عشق و جايگاه آن
محری : دكتر منصوری لاريجاني
میهمان : استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی
حوزه اصلي بحث ما معرفت شناسي است. بحث عقل و عشق و جايگاه آن در اين حوزه و هم چنين حماسه بزرگ عاشورا به عنوان دبستان معرفت واقعي انسان هاي حق طلب. امروز مي خواهيم وارد بحث مهمي بشويم. انسان هاي بزرگ يعني صاحبان خرد و معرفت و عشق مثل امام حسين(ع) در هر شرايطي اثر خود را مي گذارند ولو اين كه دشمنان بخواهند آن ها را از بين برند و به زندگي ظاهريشان خاتمه بدهند. اگر چه از زاويه سياسي بايد به اين قضيه نگاه كرد و يا فلسفي. به نظر مي رسد كه از همه زوايا انسان كامل قابل بررسي است. يكي از دستاوردهاي زيباي اين حركت، زيبايي پرستي است، شايد محصول معرفت عقلاني و حتي شهودي هم همين باشد. از طرف ديگر هم عشق و هم معرفت و عقلانيت داراي دشمناني است و هر چه دشمنان براي محو آن ها تلاش مي كنند بر زيبايي آن ها در افكار و انديشه بشريت و در سينه تاريخ بيشتر مي شود. اصلاً به طور كلي حقيقت زيبايي چيست؟ در قرآن كريم اين حقيقت همان تجلي است. از اين جا شروع كنيم كه شان " الله نور السماوات و الارض" چيست؟ دكتر غلام حسين ابراهيمي ديناني: به نام خدا. اين آيه كريمه يكي از آيات عجيب قرآن است، مثل همه آيات آن. روي اين آيه خيلي تفسير شده است. ابن سينا اين آيه را تفسير كرده با اين كه كل قرآن را تفسير نكرده است. غزالي در اين باره كتابي به نام مشكات الانوار نوشته است. خداوند خود را نور زمين و آسمان خوانده است. تا به حال بسياري از مفسران كلمه نور را منور معني كرده اند. يعني خداوند به زمين و آسمان ها نور مي دهد من نمي خواهم بگويم كه اين ها در اشتباهند ولي خود منور هم يعني نور. چيزي كه در حد ذات نور نيست چگونه مي تواند نور باشد؟! پس در هر دو صورت باز همان نور معني مي دهد. حكما و فلاسفه درباره خداوند وقتي درباره خدا صحبت مي كنند طرق مختلفي را رفته اند. خداوند واجب الوجود است. عجيب اين است كه اين كلمه را در قرآن نداريم. خدا در قرآن خود را نور معرفي كرده است. در فرهنگ غني ايرني – اسلامي كه مردم اين سرزمين هميشه موحد بودند، مساله نور هميشه مطرح بوده است. كساني كه معتقدند زرتشت قائل به ثنويت بوده است سخت در اشتباهند. او نور را به عنوان خدا مي دانسته است. نور چيست؟ خوب يك تعبير حسي از نور داريم مانند همين نور خورشيد. اما اگر بخواهيم تنبهي در معناي آن داشته باشيم، همه حكما تقريباً به اتفاق نور را اين طور تفسير مي كنند كه: نور چيزي است كه در حد ذات روشن است و همه اشيا ديگر را روشن مي كند. يعني اگر نور نبود هيچ چيز براي ما روشن نبود و در ظلمت فرو مي رفتيم. و هيچ چيزي رانمي ديديم هر ديدني به وسيله نور است. اين در حس ظاهر است كه اگر نور نبود حس ظاهر هم نمي ديد حال مي توان اين معني راتعميم داد. آنجايي كه ظهور است و روشنايي هست، نور است. زماني كه چيزي را ادراك مي كنم و وقتي كه ادراك شد اين نور است. اين كه در احاديث داريم كه علم به ذات نور است زيرا معلوم در پرتو علم است كه روشن مي شود. پس نوري كه حتي بينايي با آن مي بيند نور است و نوري كه همه حقايق در پرتو او روشن مي شود نور است و علم است بالاخره خداوند نور است نور سماوات و الارض است همان طور كه خودش فرموده است يعني من به وسيله خدا عالم را مي بينم. در حقيقت اشخاص عالم را وارونه مي بينند و اگر خدا نباشد هيچ چيزي نيست و چيزي ديده و فهميده نمي شود چون خداوند هست همه چيز براي روشن است در غير اين صورت تاريكي و ظلمت بود فسق بود. پس خداوند نور است و چون نور است زيبايي نيز هست و زيبايي چيزي است كه ديده مي شود. مسئله اي كه اين جا پيش مي آيد اين است: كسي مي تواند اشكال كند كه زشتي نيز ديده مي شود پس آيا زيبايي همان نور است و ماهيت زيبايي چيست؟ آيا زيبايي همه عيني است، يا ذهني؟ اختلاف از اين جا شروع مي شود كه ما اشيا را زيبا مي بينيم يا اشيا زيبايند كه ما آنها را زيبا مي بينيم.كساني مي گويند كه چون ما زيبا مي بينيم زيبا است و اگر زيبا نبينيم زيبا نيست و لي در واقع زيبايي واقعيت حتي اگر ما نبينيم نيز زيبايي هست. زيبايي از سنخ هستي است آنجايي زشت است كه نقصي در هستي باشد يا ما هستي را كج ببينيم و شايد زشتي كمتر واقعيت دارد و آن كه واقعيت دارد زيبايي است زشت آنجاست كه چشم ما خوب نمي بيند اگر ما ديد حق بين داشته باشيم و همه چيز را به جا ببينيم يعني با ديد حقاني نگاه كنيم شايد اصلا زشت نبينم ذهني ديدن زيبايي صحيح نيست و زيبايي عين واقعيت ست اما شايد بتوان زشتي را ذهني ديد، شيخ طوسي يك رباعي دارد: گر چشم يقين تو نه كج مج باشد/ ترسا به كليسا رود و حج باشد هر چيز كه هست آن چنان مي بايد/ ابروي تو گر راست بود كج باشد اگر ما حقيقت را در پرتو نور حق ببينيم يعني نگاه هستي شناسانه داشته باشيم همه چيز زيباست زيبا شئون هستي راستين است. اگر هستي راستين را درك كرد و به آن رسيد و راست ديد اين زيبايي است. ما رايت الا جميلا ديد راستين است وقتي ديد حق همه چيز را مي بيند همه چيز را جميل مي بيند. دكتر لاريجاني: ازبيانات شما بر مي آيد كه بيننده بايد زيبا بين باشد ضمن اين كه زيبايي واقعيت دارد. بعضي زيبايي را كشف و شهود مي دانند و بعضي آنرا كيفيتي ذهني مي دانند و بعضي به فاعل شناسا قائل اند. سوال اين است كه چه كنيم كه زيبا ببينيم معيارهاي زيبا بيني چست؟ ديناني: زيبا ديدن يك استعداد ذاتي و ادراكي است يعني برخي استعداد بيشتري براي زيبايي شناسي و درك زيبايي دارند اما صرف نظر از اين موضوع در باره ملاك هاي زيبا ديدن بايد گفت زيبا بين كسي است كه جهل را از خود دور مي كند. اگر دچار توهم باشد و پرده هداي جهل جلوي عقل و ادراك او را گرفته باشد. هر كسي در عين حال يك بهره اي از عقل كل و عقل الهي دارد و كسي عقل را نساخته است، بلكه ما از عقل بهره منديم به اندازه استعداد خودمان و نمي توانيم آنرا بسازيم؛ بلكه او ما را مي سازد. عقلي كه در ماست محدوديت هاي زيادي دارد در بند زمان و مكان و خواسته هاي نفساني و دنيايي ماست و بنابراين پرده هايي از جهل هم در برابر او وجود دارد و داراي حجاب است و تا آن اندازه كه اين حجابها بيشتر بر طرف شود روشنايي عقل بيشتر مي شود و هر چه روشنايي عقل در ما بيشتر باشد زيبايي بيشتر ديده مي شود تا جايي كه فرومايگي ها در ما كنا برود زيبايي ها را بيشتر و بيشتر خواهيم ديد و روز افزون بودن زيبايي هم از همين است كه اين پرده ههاي جهل و اوهام تاريكي ها كنا برود و آن زيبايي واقعي و جمال مطلق را را ببينيم. اين زيبايي واقعي در همين طبيعت هم تجلي دارد. معيار زيبايي شناختي كنار رفتن جهل است اما صاحبان بيان معتقند است كه چشمي زيبا بين است كه عالم را وجه الله ببيند. مولوي هم موگويد: هركه را هست از هوس ها جان پاك / زود بيند حضرت و ايوان پاك چون محمد پاك بود زين نار و دود / هركجا رو كرد وجه الله بود لذا اگر انسان اين ديد خدا بيني پيدا كند همه چيز را زيبا مي بيند كه جناب حافظ هم مي گويد: عكس روي تو چو در آينه جام افتاد / عارف از خنده مي در طمع خام افتاد اما چيزي كه ما مي بينيم شان انسان كامل زدودن اين جهل هاست و دعوت ديدها و دلها به اين زيبايي هاست. اگر بخواهيم براي جهل مصداقي داشته باشيم در اين ايام همان هايي هستند كه در مقابل امام حسين ايستادند. يا همان عبارتي فرموديد: كه حضرت زينب مي فرمايد چيزي جز زيبايي نديدم. يعني از اين زاويه مردم را به زيبا بيني دعوت مي كنند. با توجه به رسالت انبياي الهي كه همه را به زيبايي دعوت مي كنند. براي زدودن اين موانع چه بايد كرد؟پيام امروز عاشورا به بشريت چيست؟ دكتر ديناني: زيباترين موجودات در كل هستي انسان است و موجودي از انسان زيباتر در عالم آفريده نشده است و انسان مظهر جمال و كمال مطلق است و تمام زيبايي حق در وجود انسان منعكس شده است و هيچ موجودي زيباتر از انسان نيست حتي فرشته زيرا فرشته بعد مادي ندارد برخلاف انسان كه برزخ بين عالمين است (تجرد و ماده). جميل مطلق خداوند است ومظهر اين زيبايي انسان است و انسان هر چه از نظر معنويت متعالي باشد زيباتر است تا جاي كه زيبايي انسان كامل خيره كننده است و همه زيبايي ها در وجود او هست و اين است كه عشق كامل هم درانسان است زيرا هم زيباست و هم زيبايي را مي فهمد و عشق در پرتو زيبايي است سوال اين است كه چرا بعضي اين زيبايي را نمي فهمند و آن آگاهي را ندارد؟! جهل و جاهل هر دو زشت اند. مخالفت با انسان هاي كامل يعني رفتن به تاريكي و جهل. حضرت سيدالشهدا مظهر زيبايي است و در آن واقعه زشتي مطلق در مقابل زيبايي مطلق قرار گرفت و اين زيبايي از سنخ نور است و هميشه باقي است و هرگز قابل پنهان كردن نيست و اين نور هميشه روشن است انسان چون به حسب استعدادي كه دارد از زيبايي بهره مند است بنابراين مي تواند زيبايي را ببيند. دكترلاريجاني: نكته اي شما به آن اشاره كرديد اين است كه ريشه بسياري از يحران هاي سياسي و اجتماعي به همين جا برمي گردد يعني اگر انسان واقعا به آگاهي اش افزوده شود و معرفت پيدا كند نيازي به اين همه هزينه در گرفتاري هاي اجتماعي ندارد. امام حسين در خطبه هايي كه در وز عاشورا مي خواند مي فرمايد كه دو چيز در مقال من صف آرايي كردند يكي دنيا طلبي خواص و ديگري جهل عامه. بنابراين دنيا طلبي نه تنها معرفت را مي گيرد، دين راهم ميگيرد . تا زماني فكر دنيا در سر است/ تشنه خون حسيني ديگر است جهل ما باشد دبستان يزيد/خنجرستاني دگر آرد پديد نكته ديگري كه براي تحصيل اين عشق هم در قران و هم در سيره بزرگان وجود دارد اين است كه با سختي و بلا و گرفتاري ها آميخته شده است. آيا اين سختي كشيدن ا از ملزومات زيبايي است يا اين كه با آن مغاير است. دكتر ديناني: سختي كشيدن در طلب معرفت و نور خود عين زيبايي است و اين از ويژگي هاي آفرينش انسان است اگر سختي نبود انسان در همان عقل اول باقي مي ماند ولي آن وقت ديگر انسان نبود و حداكثر اين بود يك فرشته باقي مي ماند اين راهي است كه انسان به اين عالم ماده آمده و بايد دوباره اين راه را برگردد زيبايي اش در اين انسان تمام مراتب هستي را آزمايش كرده است و اگر اين سختي ها نبود يك نقصي در او باقي مانده بود و مراتبي از هستي را امتحان نكرده بود كروبيان ملا اعلي نسبت انسان ناقص اند زيرا جهان ماده را درك نكرده و از آن عبور نكرده اند و اين مرحله از مراحل سير است و بايد طي شود انسان بايد كل هستي را طي كند از اين تاريكي و ظلمت عالم ماده كه پايين تر از آن متصور نيست رد شدن و راه دراز را طي كردن يعني تمام مراحل را آزمودن و اين كمال است و عبور از اين مسير يك تجربه است و بعد از اين تجربه انسان كامل مي شود و اين از ويژگي هاي انسان است و تنها انسان است كه اين مسير را طي مي كند. دكتر لاريجاني: مولانا مي فرمايد كه انسان سختي مي كشد تا تبديل به آيينه شود تا ديگران بتوانند زشتي و زيبايي خود را در آن ببينند. من آيينه ام محصول دست/ترك و هندو در من آن بيند كه هست ديناني: به تعبير ديگر انسان كامل معيار و آيينه اي است كه هر كسي در آن صورت خودش را مي بيند. پايان.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، چهره نام آشنایی برای عموم و خصوصا علاقه مندان حکمت و فلسفه است. او با برنامه معرفت که هر هفته از شبکه چهار صدا و سیما پخش می شود و همین طور با سخنرانی ها و کتاب هایش در نزد اهالی فرهنگ، هنر، علم و اندیشه چهره شاخصی محسوب می شود. مردم داری از جمله صفات بارز دکتر دینانی است؛ در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، استاد وقت خود را نه فقط با اساتید برجسته فلسفه که با مردم عادی نیز می گذراند و همان طور که سقراط در خیابان ها با مردم دوست و همنشین بود، دکتر دینانی هم بر سر مسائل فلسفی با مردم عادی هم سخن می شود و در پاسخ به سوالات شان، با طرح سوالاتی آنها را به جواب های مورد نظرش رهنمون می کند.